سناریو وقتی استاد دانشگاه تن...

سناریو

وقتی برا دانشگاه دیرت شده و داری با عجله میدویی،از پله میفتی و اونا میگیرنت...


نامی🐨:اوه گرل یجور خاصی جدیدا نمیتونم رو درس دادنم تمرکز کنم ،احتمالا بخاطر توعه نه؟
ات:استاد اگه میشه منو بزارین پایین لطفا
نام:اوه اوکی گرل

جین🐹:آخه تو چرا مراقب خودت نیستی دختر....(رپ کیم سوکجین تقدیم میکند🤌🤣)

شوگا🐱:ببین درس اونقدم چیز خاصی نیست که خودتو براش اینجوری میکنی بابا یکم به فکر خودت باش
ات:چشم استاد حالا میشه بپرسم چرا منو تو بغلتون گرفتین

جیهوپ🐿:*همینطوری تو بغلشی* میگه:من عاشقتم🥲💋
ات:جان؟!!!
هوپ:باهام قرار میزاری؟
ات:شما از من خوشتون میاد؟😍
هوپ:آره!گرل من میشی؟!
ات:آرره ددییی😁🤝(چه زودم صمیمی میشه)


جیمین🐥:وای کیوتی بیشتر مواظب خودت باش
ات:چشم
جیم:بعد کلاسات یه سر میای کافه ی روبه روی دانشگاه؟
ات:حتما

ته🐻:ببین کیوتی تو اگه کلا سر کلاس نیای هم من بهت ۲۰ میدم .پس انقد خودتو اذیت نکن خوب؟!(عرررررر از این استادا نصیب همه)
ات:چشم،فقط چرا بهم نمره میدین؟🤓
ته:چون ازت خوشم میاد😁*لبخند مستطیلی*(دوباره عررررررر😍😍 رگ های کرونری قلبم گرف وقتی تصورش میکنم🤧🥺)

کوک🐰:اوه گرل اگه چیزیت میشد چی؟
ات:استاد فوقش یه هفته نمیومدم سر کلاس راحت میشدم🙂*سخن ادمین:ات واقعا داری اینو به استاد جئون میگی؟!!*
کوک:ولی من نمیتونم یه هفته نبینمت بیبی🙂🐰(من کجام اینجا کجاس؟)







به خدا دستم افتاد

لایکمم بقولین😁🥺
دیدگاه ها (۹)

من بدون تو نمیتونم*پارت آخر*

سناریو وقتی میگی بابام از تو هندسام تره

سناریو👀

سناریو💜

دو پارتی از جینتو برای تحصیل به سئول مهاجرت کردی و امروز روز...

رمان جیمین ( سایه عشق پارت ۶)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط